(( به نام حضرت دوست که هرچه داریم از اوست))
معلم بزرگوارم
سوگند به میوه ی معراج دلم که زحمات بیکرانت را به تمنای وصال جویبار
دانش ومحبتی که به (( من ))
عطا کردی در دریچه ی قلبم به امانت نگاه می دارم ومی کوشم تا پاس زحماتت را تا
کنار حوض کوثر با خود به یادگار داشته باشم.
توزیباترین واژه ی زندگی را با گلبرگ امید در قلب های شاگردانت نشاندی ودست های نیازمند به
علم ومعرفت را در آن ها سیراب کردی .تو به سان بسیجی سنگر مدرسه را نگهبان بودی
واسلحه ی تو علم ومعرفت توبود.
تورا می توان گفت که کیمیای معرفتی،گفته اند که شغل تو شغل انبیا ست.
احسنت بر تو که آبروی آدمیان در دوعالمی،
چشمان پر از مهرت امتداد موفقیت را می نگرد وقدم های استوارت نهال امید را می کارد.
کلام زیبایت کلام عبودیت توست.تو طلوع معرفتی،تو بذر امیدی،تو دریاچه ی عشقی ،
تونیاز وصالی وتودیار آشنایی هستی که در تو غربت نیست ،نا امیدی نیست ودر تو غروبی نیست.
کلام زیبایت زمزمه ی عشق است وچه زیباست آن لحظه که زمزمه ی عشقت امید را به زیباترین
زبان معنا می کند تو با ارزشی به بهای تمام مرواریدهای دنیا ،تو درخشانی به درخشش تمامی
ستارگان آسمان ،تو زلالی به پاکی اب تمام چشمه ها .
کلاس مهربانیت درس وفا را به من آموخت وگذشت تو درس جوانمردی را وچه زیباست اهنگ
صدایت که گویی نغمه خوانی چلچله هاست ،خداوندا معلمم را دعا می کنم واو را در پیچ وخم
زندگی به تو می سپارم که تو بهترین یاور وهمراهی.